خب امتحان رو اول کلاس گرفتبرای من بدک نبود اما برای خواهرم جالب نبود و من خیلییی از این بابت استرس دارم که نکنه نمره کلاسیش کم شه اما رفتم با تیچر صحبت کردم که گفت جای جبران دارهخیالم راحت شد حالا توی خونه باید بیشتر با هم کار کنیم بعدش دو تایی با کلی ذوق رفتیم کتابفروشی مولی بغل شیرینی فرانسهکلی کتاب خوب خرید خواهرم تازه یکی از بهتریناشو من به عنوان هدیه روز عکاس براش گرفتم :)

بعدم چون بارمون سنگین شد ،دیگه با اسنپ اومدیمظهر هم جاتون خالی یک قیمه ی دبش زدیم تو رگ و حالا که من دارم می نویسم سکوت بعد از ظهر آروم و دل انگیز شهریور ماه حاکم بر فضای اتاقمهمی خوام مقاله ترجمه کنم و آهنگ بی کلام گوش کنم شاید یه نسکافه هم خوردم ، دل من به همین خوشی های ساده خوشهتازه پاییز قشنگمم تو راهه من همیشه از شهریور به استقبالش میرم☕️

راستیییی من نوزده شدم کوئیزو


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها